سرنوشت انقلابهای بزرگ دنیا (10)
انقلاب چین؛ «جهش بزرگ» مائو با 40 میلیون تلفات انسانی
وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلابهای جهان میپردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا میشود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلابهای جهان دارند. نقل ظرایف و
وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلابهای جهان میپردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا میشود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلابهای جهان دارند. نقل ظرایف و جزییاتی از سوابق انقلابها که تنها برای یک اهل فن ممکن است، نشان از این دارد که این شناخت حاصل یک مطالعه دقیق و عمیق در طول سالیان است، که خود این امر، اهمیت این موضوع را هویدا میسازد.
رهبر انقلاب بارها جوانان را به مطالعه تاریخ انقلابها و درسآموزی از عبرتهای آن فراخواندهاند. از همین رو بنا داریم تا به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، مجموعهای از گزارشها را با موضوع شناخت اجمالی انقلابهای مهم جهان به مخاطبان گرامی مشرق ارایه دهیم، باشد که آشنایی با این مبحث مهم و نسبت انقلابهای دیگر تاریخ با انقلاب اسلامی ایران، تا حدی به شناخت جایگاه امروز جوان انقلابی و راهی که پیش رو دارد، یاری برساند. قسمت پایانی این سری از گزارشهای مشرق، به انقلاب پر فراز و نشیب کمونیستی چین پرداخته است.
انقلاب چین؛ وقتی «قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید»
در تاریخ جهان معدود مواردی وجود دارد که سرنوشت یک ملت به تمامی، به یک فرد و عملکرد او گره بخورد. بیشک چین و انقلاب کمونیستی آن یکی از نمونههای شاخص در این موارد معدود است. یک نام، و تنها یک نام بر تارک انقلاب 1949 چین حک شده است: «مائو زتونگ».
مائو دهقانزادهای بود که به نظریهپرداز و میداندار انقلاب یک کشور به وسعت و جمعیت چین تبدیل شد و برای چند دهه سکان هدایت این کشور باستانی را شخصا و به تنهایی به دست داشت. هنوز هم که نزدیک 40 سال از مرگ او میگذرد، سایه او به نوعی بر سر چین امروز، دومین قدرت اقتصادی و یکی از سه قدرت نظامی برتر جهان، سنگینی میکند.
مائو در 26 دسامبر 1892 در شائوشان، روستایی در استان هونان چین به دنیا آمد. خانواده او یک خانواده کشاورز بود که برای چند نسل، روی سه هکتار زمین خانوادگی کار میکرد. پدر او البته درایت اقتصادی بیشتری نسبت به سایر دهقانان منطقه داشت و با دلالی گندم در روستا، وضعی مرتبتر و مرفهتر برای خود فراهم کرده بود. مادر او یک پرستار بچه (یا همان دایه) بود که مائو بر عکس پدر زورگو و خودکامهاش بسیار به او مهر میورزید. از آن چه بعدها در زندگینامههای مائو آورده شد، او تاثیر بسیاری از مادرش گرفت و مرگ مادر، یکی از بزرگترین تراژدیهای زندگیش بود.
مائو در دوره نوجوانی
آخرین امپراتور چین از خاندان چینگ(منچو)
دکتر سون یات سن رهبر قیام علیه سلطنت در چین
ژنرال یون شیکای خود را امپراتور جدید چین خواند
رهبران اولیه حزب کمونیست-مائو سمت راست
مائو یک سازمان دهنده حزبی فعال و پرانرژی بود
سون یات سن، پدر چین مدرن
ژنرال چیانگ کایچک، جانشین ضدکمونیست سون یات سن
ژنرال چیانگ در حال سخنرانی در جریان «سفر شمالی»
ژنرال چیانگ(چپ) در جبهه نبرد با جنگسالاران
کارزار سفر شمالی
کشتار کمونیستها در شانگهای 1927
به هر حال، او در سپتامبر 1927 یک شورش دهقانی را علیه این تصفیه به راه انداخت که به شورش دهقانی «دروی پاییزی» معروف شد، ولی ارتش چیانگ نیروهای او را درهم شکستند.
عکسی کمیاب از نیروهای کمونیست در قیام دهقانی سال 1927
رهبران جمهوری شوروی چین در جیانگ شی-مائو نفر دوم از راست
مائو در جیانگ شی خیلی زود تبدیل به نفر اول حزب شد
در این زمان هنوز مائو نفر اول حزب کمونیست نبود. با این حال بر خلاف بیشتر رهبران حزب، که معتقد به مواجهه یک بار برای همیشه با نیروهای دولتی بودند، بر تاکتیک عقبنشینی برای بقاء پافشاری کرد. در نهایت حرف او به کرسی نشست. طی 12 ماه، بیش از 100هزار کمونیست و خانوادههای آنان به رهبری مائو طی یک سفر به شدت دشوار و طاقتفرسا، راهی شمال و غرب کشور شدند. در این مسیر 8000 مایلی، کمونیستها از کوهستانهای صعب العبور و مناطق باتلاقی با پای پیاده و استفاده از قاطر برای حمل بار گذشتند. در نهایت، بر اساس برآوردها، از حدود 100هزار نفری که سفر را آغاز کردند، تنها 30هزار نفر جان سالم به در بردند و به مقصد رسیدند. این سفر پرتلفات و جانفرسا در قاموس کمونیستها به «راهپیمایی طولانی» معروف شد.
راهپیمایی طولانی
جنگ چین و ژاپن؛ صعود مائو به قدرت
در جولای 1937، ارتش امپراتوری ژاپن به چین حمله کرد به نحوی که رییس جمهور چیانگ کایچک مجبور به ترک پایتخت، «نانجینگ» شد. خیلی زود دولت جمهوری چین کنترل بسیاری از مناطق ساحلی و شهرهای مهم کشور را از دست داد. چیانگ که نمیتوانست همزمان در دوجبهه با ژاپن و کمونیستها بجنگد، به سران حزب کمونیست پیشنهاد صلح و اتحاد داد. حمله ژاپن به واقع منجی کمونیستها شد، چرا که چیانگ تا قبل از آن کاملا مصمم به پاکسازی کمونیستها بود، و به علت برتری عددی و تسلیحاتی ارتش نسبت به ارتش سرخ کمونیستها، نابودی کمونیستها بسیار محتمل بود.تهاجم وحشیانه ژاپن به چین 1937
ارتش سرخ کمونیستها در جریان مقاومت ضد ژاپن
در این میان، متفقین به شدت تلاش داشتند که یک حکومت ائتلافی در چین (با اتحاد کمونیستها و ملیگرایان) به وجود بیاید، لیکن خیلی زود کشور دوباره در ورطه جنگ داخلی افتاد. این بار کمونیستها دست بالا را داشتند و توانستند به رهبری مائو به تدریج کل کشور را از کنترل ملیگرایان کومینتانگ بیرون آورند. مائو با تصرف پکن در اکتبر 1949، در میدان تیانانمن، تاسیس «جمهوری خلق چین» را اعلام کرد. ژنرال چیانگ و باقی مانده افرادش به تدریج به جزیره تایوان فرار کردند و در آن جا با حمایت آمریکاییها، حکومت «جمهوری چین» را برقرار ساختند.
1 اکتبر 1949، میدان تیانانمن، مائو در حال خواندن اعلامیه تاسیس جمهوری خلق چین
چیانگ کایچک در اواخر عمر در تایوان
رییس مائو و طوفان تغییرات
در 1949، کشور چین، از پی یک جنگ داخلی خونین حدودا 10 ساله، ویرانشده بود و فقر و فلاکت بیداد میکرد. حکومت چیانگ عملا هیچ کاری برای بهبود وضع معیشت مردم انجام نداده بود و مردم چین انتظار داشتند که حکومت حزب کمونیست چین دست کم اتحاد و صلح را برای کشور به ارمغان بیاورد.مائو به عنوان رییس کشور و رهبر حزب کمونیست، میدانست که ایجاد تغییرات جز با روشهای انقلابی و به صورت سریع و ضربتی امکانپذیر نیست. او تغییراتی فراتر از اقتصاد صرف را در نظر داشت و به دنبال تغییر در ذهنیت چینیها بود تا بتواند در مدتی کوتاه روند بهتاخیرافتاده مدرنیزاسیون و صنعتیسازی چین را با شتاب به جریان بیاندازد.
ابتدا مائو و دستیارانش یک ساختار سیاسی جدید ایجاد کردند که شامل یک شعبه مرکزی از حزب کمونیست در پکن، و شاخههای بیشمار حزبی بود که تا دوردستترین نقاط چین امتداد داشت. طبق روش «سانترالیزم دموکراتیک» (که البته عملا دموکراسی چندان در آن جایی نداشت)، تصمیمات در راس حزب در پکن گرفته میشد و با شبکه مویرگی حزبی در سرتاسر کشور به اجرا گذاشته میشد.
یکی از اقدامات بسیار مهم و مثبت مائو، ایجاد تحول در زندگی نکبتبار زنان چین بود. او با اعلام برابری کامل زن و مرد و وارد کردن زنان به سطوح مختلف اداره کشور، یک تحول ماندگار در جامعه چین ایجاد کرد. از سوی دیگر، مالکیت خصوصی زمینهای کشاورزی طبق مرام لنینیستی رادیکال مائو منحل شد، و «واحدهای کاری» جای آن را گرفت. این واحدهای کاری شکل تعاونیهای روستایی را داشت. همه دهقانان باید عضو یک واحد کاری میشدند. واحد مربوطه محصول تولید شده آنها را میخرید و در عوض سرپناه، آموزش و شغل و غذای آنها را تضمین میکرد.
تا قبل از پیروزی انقلاب کمونیستی، کشاورزی در چین مساوی با کار مداوم با دستمزد ناچیز برای اربابان بود و خرده مالکانی که زمینهای کوچکی در اختیار داشتند معمولا به قدر معیشت خود هم توان تولید نداشتند. گرسنگی و فقر جزیی همیشگی از زندگی دهقانان چینی بود و از این رو آنها به ستون فقرات نیروی کمونیزم در چین تبدیل شدند.
مالکیت خصوصی زمینها برانداخته شد و اموال صاحبان زمین مصادره گردید. دهقانان با حمایت دولت، مالکان را تحقیر میکردند، کتک میزدند و حتی آنها را میکشتند. خیلی زود در سرتاسر چین دهها هزار مالک پیشین کشته شدند. کل زمینهای کشاورزی میان دهقانان فقیر توزیع شد. به مرور زندگی دهقانان ارتقاء پیدا کرد.
تغییرات دیگر در بخش سلامت عمومی و سوادآموزی بود که دولت مسوولیت آنها را کاملا بر عهده گرفت و توانست این دو حوزه را به طرز قابل ملاحظهای بهبود ببخشد.
لازم به ذکر است که حلقه اول دستیاران مائو در اداره کشور، به ترتیب شامل این چهار نفر بود: لیو شائوچی، قائم مقام مائو در حزب کمونیست و رییس جمهور چین از 1959 - چوئن لای، وزیر خارجه - لین بیائو، معاون نخست وزیر - دنگ شائوپنگ، وزیر مالیه.
این چهار چهره در درجات بعد از مائو، صحنهگردانان اصلی حکومت کمونیستی چین بودند. همه اینها به غیر از لین بیائو در ادامه مسیر مغضوب مائو قرار گرفتند.
4 مقام ارشد حزب کمونیست
کارزار صد گل، تصفیه ناراضیان
گرچه اقدامات اساسی حکومت مائو توانست دستاوردهای مثبتی هم به جای بگذارد، لیکن ثمرات آن بیشتر متوجه طبقه دهقانان و روستاها بود و شهرنشینان، به ویژه در شهرهای بزرگ چندان از این تحولات راضی نبودند. علی الخصوص روشنفکران و تحصیل کردگان شهری که به نوعی وابسته به طبقه بورژوازی شهری بودند، با جاگیر شدن کمونیزم افراطی مائو مخالف بودند و این مخالفت خود را به شیوه های مختلف بروز می دادند. با افزایش این مخالفت ها، به ویزه در پکن، مائو سعی کرد با در پیش گرفتن یک مشی نسبتا دموکراتیک طبقه بورژوای شهری را(به عنوان فرهیختگان کشور) با انقلاب خود همراه سازد. و کارزاری موسوم به «صد گل» به ره انداخت تا در آن انتقادات و نارضایتی ها آزادانه مطرح شود و راه حل ها برای مشکلات از سوی روشنفکران ارایه شود.انتظار مائو تخلیه نارضایتیها، جمعآوری دامنه وسیعی از نظرات و ایده ها برای اداره کشور و از همه مهمتر دخیلکردن روشنفکران و دانشگاهیان در انقلاب بود. او حتی خود را برای انتقادات خفیف نسبت به خودش هم آماده کرده بود، لیکن نتیجه دور از انتظار بود. سیل انتقادات نسبت به حکومت در جریان جلسات اظهارنظر در قالب کارزار صد گل به راه افتاد. مائو که خیلی زود احساس خطر کرد، از ترس از دست دادن مهار امور، بلافاصله کارزار را متوقف کرد. او با زدن برچسب «راست گرا» و «ضدانقلاب» به منتقدان، مجوز برخورد شدید با آنها را صادر کرد. دهها هزار نفر از منتقدان، نویسندگان، هنرمندان و دانشگاهیان چینی مورد آزار قرار گرفتند و بازداشت شدند. این چنین بود که بساط دموکراسی در همین حد خود هم از حکومت حزب کمونیست برچیده شد.
«جهش بزرگ به پیش»؛ فاجعه انسانی
در ژانویه 1958، مائو زتونگ برنامه «جهش بزرگ به پیش» را به اجرا گذاشت که هدف آن جهش بزرگ در میزان تولیدات کشاورزی و محصولات صنعتی(به ویژه فولاد) بود. طبق این برنامه، «کمون های بزرگ کشاورزی» شکل گرفت که حداقل 75000 نفر عضو آن بودند. هر خانواده سهمی از سود فروش محصولات و تکه کوچکی زمین دریافت میکرد. تصورات مائو در این برنامه بسیار آرمانی بود و جهش در تولید همزمان کشاورزی و صنعتی، برای کشوری که تازه در مسیر صنعتی شدن افتاده بود، چیزی جز یک جنون بلندپروازانه نمیتوانست باشد. به واقع او قصد داشت ماموریتی دست کم نیم قرنی را در یکی دو دهه به سرانجام برساند.در ابتدا آمارها و گزارشها امیدبخش بود و پیشرفتهای بزرگ را نشان میداد. اما سه سال آب و هوای بد و سیلهای پیدرپی ماجرا را تغییر داد. محصولات کشاورزی اصلا به حداقل سطح انتظارات نرسید و صنایع تولید فولاد هم عملا شکست خوردند، از کار بازماندند. دستور مائو مبنی بر صادرات بخش عمده محصولات کشاورزی، فروش گندم ارزان به اتحاد شوروی و کمکهای غذایی بلاعوض رژیم کمونیستی چین به کشورهای سوسیالیستی چون آلمان شرقی، رومانی و آلبانی (با هدف جذب آنها به کمونیزم چینی) در کنار مدیریت ضعیف برنامه و عوامل طبیعی همه دست به دست هم داد تا در سال 1959 بزرگترین قحطی کل تاریخ با دخالت عوامل انسانی در چین رخ دهد.
در یک فاجعه انسانی عظیم، حدود 40 میلیون چینی در سالهای قحطی جان خود را از دست دادند. برخی گزارشها که بعدها توسط لیو شائوچی، نفر دوم چین که در این مقطع به مخالف مائو تبدیل شده بود، در جلسه حزب کمونیست مطرح شد، نشان میداد که مردم از شدت گرسنگی به خوردن علف و پوست تنه درختها روی آوردند. در همین دوران تعداد زیادی کودک چینی در روستاها دزدیده و توسط مردم گرسنه خورده شدند!
ابعاد این فاجعه انسانی توسط دستگاه سانسور حکومتی به شدت از خارجیها و حتی مردم خود چین مخفی نگه داشته میشد. حتی در درون حزب کمونیست هم به جز مائو، تنها چند نفر از مقامات ارشد از بزرگی فاجعه خبر داشتند.
در نتیجه شکست بزرگ و فاجعهبار «جهش بزرگ» موقعیت مائو در حزب تضعیف شد و کمکم رقبای او، به ویژه «لیو شائوچی» پررنگتر شدند. برای اولین بار ظرف 25 سال رهبری، مائو دیگر نفر اول حزب کمونیست چین نبود و ستاره اقبال شائوچی که منتقد سیاستهای مائو بود، درخشیدن گرفت. در دوران رکود مائو، یار وفادار او در حزب، لین بیائو، تمام تلاش خود را به کار گرفت که با تطمیع یا تهدید اعضای مرکزی حزب، دوباره جایگاه مائو را از لیو شائوچی پس بگیرد. بیائو چکیدهای از مکتوبات مائو را در کتابچهای با نام «نقل قولهایی از رییس مائو» جمعآوری کرد که در میلیونها نسخه، عمدتا در روستاها و شهرهای کوچک چین، توزیع شد. این کتابچه به «کتابچه سرخ» معروف و به کتاب مقدس چین کمونیست تبدیل شد.
بازگشت رییس مائو به راس قدرت و انقلاب فرهنگی
در می 1966، مائو زتونگ طی یک حرکت نمادین، تلاش برای قبضه دوباره قدرت را آغاز کرد. او در حضور دهها هزار نفر در کرانه رود «یانگ سه» حاضر شد و در 73 سالگی چند دقیقهای در آب سرد رود شنا کرد. او در حالی که کاملا سرحال و پرانرژی به نظر میرسید، این پیام روشن را به منتقدان خود در درون حزب فرستاد که «هنوز دود از کنده بلند می شود.»شنای معروف مائو در یانگ سه
مائو با این بهانه که بورژواها قصد احیای کاپیتالیسم و برگرداندن چین به دوران استعمار را دارند، جوانان را به حمله به مخالفان خود تحریک میکرد. آنها با غریوها و فریادهای خود از رفیق مائو میخواستند که انقلاب را از این عناصر تصفیه کند.
به زودی با همین تاکتیکها مائو توانست لیو شائوچی و حلقه یاران او را در حزب کمونیست به حاشیه براند و خود دوباره سکان امور را به تنهایی در دست بگیرد. این جا بود که رهبر چین، جهت جلوگیری از تکرار تجربه «صد گل» و سر بر آوردن دوباره اعتراضات، پروژه «انقلاب فرهنگی» را کلید زد. انقلاب فرهنگی در اصل برنامهای برای تصفیه کامل حزب کمونیست از منتقدان و مخالفان مائو بود. اما در مرحله بعد ابعاد گستردهتری یافت و تغییر بزرگ فرهنگی چین، پاک کردن آن از میراث گذشته و جا انداختن کیش «مائو پرستی» را هدف گرفت.
تیم هدایت انقلاب فرهنگی شامل مائو، همسر چهارم او چینگ جیانگ (معروف به مادام مائو)، و سه تن از سرسپردگان حزبی مائو بود (معروف به «دسته 4 نفره»).
دسته 4 نفره انقلاب فرهنگی که بلافاصله بعد از مرگ مائو محاکمه شدند
مادام مائو
لیو شائوچی، مهمترین رقیب مائو در حزب کمونیست
گاردهای سرخ
انقلاب فرهنگی چین
مائو و ریچارد نیکسون
پایان کار مائو
تصویر مائو بر فراز میدان تیانانمن امروز
منابع مقاله :
https://en.wikipedia.org/wiki/Chinese_Communist_Revolution
http://www.britannica.com/event/Chinese-Revolution-1911-1912
https://www.mtholyoke.edu/courses/sgabriel/economics/china-essays/1.html
http://alphahistory.com/chineserevolution/chinese-revolution-timeline
https://en.wikipedia.org/wiki/Xinhai_Revolution
http://www.britannica.com/biography/Chiang-Kai-shek
http://www.newworldencyclopedia.org/entry/Kuomintang
http://asianhistory.about.com/od/modernchina/f/What-Was-The-Cultural-Revolution.htm
http://www.theguardian.com/world/2013/jan/01/china-great-famine-book-tombstone
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}